برای نقد هر داستانی بهتر است کمی درباره نویسنده و شخصیتش بدانیم اینکه در چه دورانی زندکی میکرده و از چه دیدگاه و نظرلتی برخوردار بوده ما را در نقد یک داستان از نویسنده کمک خواهد کرد تا نگاه نقدانهی درستتری و کاملتری داشته باشیم و تنها بهدقضاوت شخصی و ذهنی خویش اکتفا نکنیم
القصه غلامحسین ساعدی زادهی تبریز بوده و به عنوان یکپزشک تحصیلات خود را ادامه داده ، او فعالیتهای سیاسی در گروه جریکهای فدائیان خلق داشته و در دوران حکومت مهلوی چند سالی به زندان افتاده و تحت شکنجه قرار گرفته بود و بعد از انقلاب به فرلنسه مهاحرت میکند و همان جا در حالی که از نظر روخی و رواتی بسیار حالتی شکست هورده و افسرده داسته در سن ۴۹ سالگی فوت میکند.
ساعدی نمایشنامه هم مینوشته و با بهرامبیضایی همکاری داشتهاند که بر اساس یکی از همین نمایشنامهها فیلم معروف گاو ساخته شد.
دیدگاه ساعدی به وضعیت موجود اقتصادی و سیاسی دورانپهلوی اناقادی بوده و این را در میان ندشتهها و داستانهایش به راحتی میتواتی بخوانی و درک کنیم
در داستان زنبورکخانه توصیف فضا و شرح جزئیات نه فقط به خاطر مهارت یک نویسنده بوده بلکه میخواسته شدت فقر فرهنگی و اقتصادی زمان را شرح دهد . روایت قصه چنان است که در هر قدمی که راوی در کوچههای تو در تو در سیاهی شب برمیدارد صحنهها به سادگی در ذهن تصویر سازی میشوند و شاید درد مردم آن روزها را در رگهای وجودت حس کنی
حس همزادپنداری را در آدم بوجود میآورد که این از هنر و تسلط یکنویسنده درد آشنا و ماهر بر میآید.
زنبورکخانه از مردمانی میگوید که درعین فقر اقتصادی و فرهنگی به دنبال شادی هستند و برای حال خودشان از کمترین امکانات استفاده میکنند
تمام دغدغهی مردمسیر کردنشکم و رسیدن به قوتی بخور ونمیر است روزیی از پس شبی را گذراندن هست
پیرمردی که سه دخترش به سن ازدواج رسیدهاند و برای سروسامان دادن به زندگی آنها پسری که آواره بیابان بوده را به عقد دخترش در میآورد و تنها اتاقشان با چادری بین خودشان و داماد و دخترش تقسیم میکند در میان درد و رنحی که از متن داستان انتقال داده میشود میشود شیرینی لخطههای شاد مردم را در همان بیغولههای تاریک دریافت کنیم
اگر به دنبال داستانی با پایانخوش هستید اما با طعم تلخ ظلم و فساد حتما زنبورکخانه را بخوانید و بیشتر با غلامحسین ساعدی آشنا شوید
آخرین دیدگاهها